دو کله پوک دور از هم

دو تا کله پوک یکی تو زادگاه گل و بلبلش ایران-تهران اون یکی تو کشور نهی نهی تک و تنها تو غربت هند - پونا

دو کله پوک دور از هم

دو تا کله پوک یکی تو زادگاه گل و بلبلش ایران-تهران اون یکی تو کشور نهی نهی تک و تنها تو غربت هند - پونا

من و عباس آقا

                

سلااااااااااااااااااااااااام

من نمی دونم این پرنده های نفهم چرا فکر می کنن هر جا دوست دارن می تونن گلاب به روتون کنن!!!!!!!!!!!!!حالا توضیح میدم .

وقتی  می خواستم محل کارم رو راه بندازم یه نقاش پیدا کردم اسمش عباس بود قرار شد بیاد در و دیوار رو رنگ کنه و خلاصه کلا همه جارو درست کنه.

این عباس آقا یه مرد قد کوتاه کپل بود با ریش و موی قهوه ای و چشمای آبی ، همیشه منو یاد بابانوئل مینداخت.

من بدختم هرروز از صبح ساعت ۸ در محل حاضر می شدم تا هر وقت که عباس آقا کارش تموم بشه.

بین کار هم گهگاه با من حرف می زد و درد دل می کرد .اینم بگم که از اون قشر خاصی بود که کار کردن زن زیاد براش خوشایند نبود و در کل استدلالش این بود که زن باید تو خونه ظرف بشوره غذا بپزه و ...

ماجراها داشتم من با این عباس آقا.قرار بود دیوارها رو کرم روشن کنه و در ها و قاب پنجره و رادیاتورها رو نارنجی،حالا هی رنگ گل بهی روشن می ساخت میزد به در میگفت ویوا خانوم بیا ببین خوب شد؟؟؟؟ من میگفتم نهههههههههههههه.

عباس آقا این که گل بهییه من نارنجی پررنگ می خوام .یه نگاه عاقل اندر سفیهی می کرد و می گفت اونکه خیلی زشت میشه .

من:عباس آقا محل کاره باید روح داشته باشه اینی که شما می زنی بی روحه یخه.

باز کار خودشو می کرد تا اینکه یه روز صبح قبل از اینکه بیاد من یه عالمه رنگ قرمز و زرد و سفید و باهم قاطی کردم و نارنجی که می خواستم رو ساختم وقتی اومد کلی شاکی شد .

تازه بعد از اینکه یکی از در ها رو رنگ کرده میگه :نه بابا قشنگ شداااااااااااااااااااااااا دستم درد نکنه(کارد می زدی خونم در نمیومد اخرش هم پیش همه یه جوری وانمود کرد که سلیقه خودشه)

تازه اینا بخوره تو سرش قلم داده بود دستم میگفت برو اون دیوارو رنگ کن(منم حوصله ام سر می رفت گاهی قبول می کردم).بعد تازه طلب کارم میشد که چرا اینقدر کند کار می کنی؟؟؟؟؟؟

یه بار هم سرما خورده بود نزدیک ظهر ازش پرسیدم عباس آقا می خوام زنگ بزنم رستوران امروز چی می خورین؟؟؟ییهو گفت(با فریاد):مگه نمی بینی من سرما خوردم؟؟؟پاشو یه کم سوپ درست کن.بلد نیستی؟؟؟؟ گفتم:اینجا که وسیله آشپزی نیست!!! اما اون خیلی محکم گفت: من فقط سوپ می خوررررررم.(جذبه رو داشتین؟؟)

تو همین مدت فهمیدم که دو بار ازدواج کرده و زن اولش رو طلاق داده و الان با زن دومش زندگی می کنه و از ازدواج اول یه پسر داره که پیش خودشه و ۸ سالشه.

یه روز از من پرسید من چند سالمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(با لهجه آذری غلیییییظ بخونید)

ترجمه سطر بالا:منظورش این بود که به من میاد چند سالم باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من با این ذهنیت که دوبار ازدواج کرده و یه بچه ۸ ساله داره گفتم ۳۵ سال.

این جمله از دهن من بیرون نیومده بود که انگار فحش خواهر مادر دادم ییهو شروع کرد داد و بیداد کردن که من؟؟؟؟من ۳۵ سالمه تو خجالت نمی کشی؟؟(این ضمیر تو رو بهش توجه کنین)

تو چیرا به من میگی ۳۵ سالته ؟؟؟؟؟؟

منو میگی یه کم خودمو جمع و جور کردم گفتم ببخشید خب.

 عباس آقا:ببخشم؟؟؟؟همین الان همه در ها رو سیاه کنم خوشت میااااد؟

من: اِ عباس آقا به در چیکار داری ؟؟خب ببخشید اصلا شما ۲۰ بیشتر بهت نمیاد.

خلاصه آشتی کردیم و کلی غلط کردم و شکر خوردم تا این درهای بدبخت رو از مشکی شدن نجات بدم.

میگم عباس آقا چرا از خانوم سابقتون جدا شدین؟؟؟؟

ع ـ والله اون موقع من ۲۰ سالم بود زنم ۱۶ سالش . هنوز مدرسه میرفت ، تجدید آورد منم طلاقش دادم.

من ـ

باور کنید این عین دیالوگش بود. حالا من از زور خنده داشتم منفجر می شدم می تر سیدم بخندم یه وقت بهش بر بخوره در هارو سیاه کنه.

خلاصه اینکه تو ۱۰ روزی که عباس آقا اونجا رو رنگ می کرد من هرروز یه سوژه جالب داشتم.

یه بار هم گفت تو چرا می خوای کار کنی بابات چرا می ذاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شوهر کنی اگه گفت نرو سر کار چی؟؟؟؟؟

بعد یهو عصبی شد گفت:زن کلفت مرده.

اینو که گفت من چشمام ۵ متر زد بیرون .خودش فهمید حرف بدی زده مثلا اومد درستش کنه گفت:خب مردم نوکر زنه دیگه.

بقیه ماجرا ها رو طی یک پست دیگه تعریف می کنم دلیل اینکه یاد عباس آقا افتادم این بود که یکی از رادیاتور هارو من اصلا نذاشته بودم وصل کنن اما امسال فکر کنم لازم بشه و چون رنگش سفیده و عباس آقا نارنجیش نکرده بود  امروز ظهر از اونجایی که این حرفه نقاشی در و دیوار و امور فنی خیلی مورد علاقه منه بازم رنگ و قلم رو گرفتم دستم و شروع کردم رنگ کردن رادیاتور محل کارم . ییهو احساس کردم یه چیزی از بالا افتاد رو پشتم دست زدم دیدم گلاب به روتون همچین یه کم گرم و نرمه . واسه همین میگم این پرنده های نفهم چرا فکر می کنن هر جا دوست دارن می تونن گلاب به روتون کنن!!!!!!!!!!!!!

واقعا که پستی سراسر از مطالب آموزشی و رمانتیک نوشتم.

می گین نه؟؟؟اینم نتایج اخلاقی و آموزشی و پر از لطافت این پست:

۱ـ اگر زنتون بچه مدرسه ای بود و تجدید آورد طلاقش بدید یکی دیگه بگیرین.

۲ـاگر سن کسی رو اشتباه حدس بزنید ممکنه در و دیوار اطرافتون سیاه بشه.

۳ـاگر کسی سرما خورد از زیر سنگ هم که شده براش سوپ پیدا کنین.

۴ـشده همه در و دیوار ها رو خودتون رنگ کنین نقاشی ساختمونتون رو به یه آقای کپل قد کوتاه با چشمای آبی که دوبار هم ازدواج کرده ندید.

۵ ـاگر مرتکب این اشتباه شدید(همین بالایی دیگه)بعد از تموم شدن کار می تونید یه کتاب از خاطرات اون چند روزتون بنویسید و مطمئن باشید که با فروش بالایی مواجه میشین.

این بالایی ها همه نتایج اخلاقی بود و آماااااااااااااااااا نتایج لطیف و رمانتیک:

۶ ـاگر در فضای باز احساس کردین چیزی افتاد روتون اصلا کنجکاو نشید که ببینید چیه و بهش دست نزنید تا خشک بشه.

۷ ـاگر تصادفا حواستون نبود و دست زدید به این نتیجه می رسید که ... پرنده ها وقتی تازه باشه خیلی نرم و گرم و لطیفه.

۸ ـاگر پرنده از بالا سرتون رد شد سریعا دعا کنید که یا مبادی آداب باشه یا روم به دیوار یبوست داشته باشه.

 این اسمیلی رو هم گذاشتم که دیگه کاملا فضای رمانتیک این پست رو درک کنید.

پ.ن:راستی من دیروز که جمعه بود از صبح حالم خیلی گرفته بود و هی به خودم می گفتم هی هی آخرین جمعه پائیزه و واسه همین هوا گرفته اس و منم دلم گرفته،عصر به مامان اینا می گم آخرین جمعه پائیز خیلی دلگیره اونم با یه قیافه مغموم و بیچاره (اینگده دلم واسه خودم می سوخت دیروز)،ییهو دیدم مامان و بابا مشکوک نگام می کنن.مامان میگه آخرین جمعه پائیز؟؟؟؟؟ که دوزاریم افتاد بعد هر هر زدم زیر خنده میگم آخییییییییییی من چقدر از صبح دلم گرفته بود که آخرین جمعه پائیزه ها حالا حالم خوب شد!!!! اما همچنان مامان اینا چپ چپ نگام می کردن نمی دونم چیرااااااااا؟

تا بعد...

نوشته viva 

نظرات 8 + ارسال نظر
شاذه یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 12:34 http://shazze.blogsky.com

سلام ویوا جان
من تا حالا کامنت گذاشتم برات یا نه؟
آی کلی سر این ماجرای نقاشت خندیدم:)) دستت درد نکنه. کلیم آموزنده بود :دییییی
می دونی ما همسنیم. ولی من مادر سه تا بچه ام و تو وبلاگم قصه می نویسم.

واااااااااااااااااااااااای ببین کی اومده اینجا
بابا شاذه جونی می گفتی یه گاوی گوسفندی چیزی....
نه عزیزم تا حالا برام کامنت نذاشتی همونطور که من کل وبلاگت رو حفظم آمااااااااااااااااااا برات کامنت نذاشتمالبته از این به بعد میذارم
بووووووووووووووووووووووووووس گندههههههههههههههه

نگین یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 14:16 http://ariai.blogsky.com

سلام ویوا جونمممممممممممممم
کاسپر چطوره؟
تو خوبی؟
خانم بچه ها خوبن؟
عباس آقا خوبه؟
بچه ها بزرگ شدن؟(نیش)
این جوابه اون حرفات تو وبلاگم (خنده)
این همه خوندی نفهمیدی آخرش چی شد؟
هیچی تخمه ها تموم شد خانما هم پا شدن رفتن دنبال کارشون که یه مجلس دیگه قرار داشتن واسه صحبت و تخمه خورون (خنده)

ای جونم فقط راجع به آباس آقا بپرس که کلی حرف دارم بزنم(غششش)
من خوبم کاسپر هم باز ناپدیده

مهسا یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 16:18 http://lolllipop.blogsky.com

آخی پرنده بیچاره،الان داره کم کم زمستون می شه،سوز میاد آبجی در و ببند.
دیدم چرا من عشقولانه شده بودمااا پس بگو،آخرین جمعه بوده.

(نییش)
آرررررررررررررررره تازشم طبق هواشناسی بنده دیگه قراره فردا برف بیاد(غششش)

بهاره یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 22:57 http://www.khuneye-eshgh.com

سلام ویوا جون
خوبی؟
من تازه باهات آشنا شدم و اولین باره میام اینجا
از آشناییت خوشحالم
این پست و خاطره نقاشی محل کار خیلی با مزه و خنده دار بود:))
عجب آدمی بوده این عباس آقا ها:))
امیدوارم همیشه موفق باشی:*
بازم میام پیشت
فعلا بابای

سلام
خوش اومدی
ممنون
خدایی اگه میدیدیش عاشقش می شدی(خنده)
تو هم همینطور
منتظرم

نگین یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 22:59 http://ariai.blogsky.com

سلااااامممم ویوا جونم
خوبی؟
ببین من نمیدونم تو چطوری طاقت آوردی با این عباس آقا سر و کله زدی مخصوصا وقتی گفت زن کلفت مرده..من اونجا بودم کمکت میکردم پت دست بزنیم تو دهنش
فکر کن با این اخلاقه این چه خونی به پا میشد
آیییییییییی حرصم میگیره
آیییییی حرصم میگیره (صبر کن الان میگم از چی حرصم میگیره!!)
حرصم میگیره از این آدمایی که پول میگیرن یه کاری بکنن ولی میخوان سلیقه خودشون باشه
هوققققققققققققققققققق
ببین حالمو به هم زدی با حس رمانتیک آخرت...
دستم بهش زدی؟
بوشم میکردی؟
غششششششششششش

الفرارررررررررررر

آخ آخ نمیدونی چقدر خنگ بود واااااااااااااای باید از نزدیک می دیدیش .
خیلی هم دلت بخواد من مطلب رمانتیک نوشتم چرا می زنی تو ذوقم؟؟؟
آره جات خالی پشتم بود نمی دیدمش دست زدم فهمیدم چیه،خب پرنده اس دیگه نمیفهمه حالا اشکال نداره عوضش تو از تجربیات من استفاده کن موارد ۶و۷و۸ آخر پستم رو می گم.
اِ فرار کردی چیرااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه می خواستم راجع به بوش برات تعریف کنم.(غش غش)

casper دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 13:43 http://kalepookha.blogsky.com

مثبت اندیشی یعنی اگه یه گنجشک اومد رید رو سرت خوشحال بشی که چه خوبه گاوها بال ندارن.... این sms رو خودت برام فرستاده بودی...
عباس آقا رو هم که نگو دلم براش لک زد حرفشو زدی...
راستی ویوا دوباره احیانا عاشق نشدی؟؟؟ خر دوست داشتنی أخرین جمعه بهار بود تموم شد گیییییییییییججججججج ....

اِ راست می گی همین سری آخر که ایران بودی آره؟؟؟؟؟؟؟
تو عباس آقا رو از نزدیک دیدی؟
آره قربونت برم تو خوبی!!!!!!!همون آخرین جمعه بهار بود ببخشید(خنده)

آرش سه‌شنبه 3 مهر 1386 ساعت 02:46 http://arashjavadi.blogsky.com

سلااااااااااااام .
ای بابا ویوا جان این زن و بچه و زندگی و خرجی و شهریه ی مدرسه ی بچه ها و... انقدر مارو مشغول خودش کرده که چند روزی خونه نبودم. ولی همسایه ها شاکی بودن از دستت می گفتن چند دفعه کف دستی زنگ زدی در رفتی(زنگ زدن به شیوه ی کف دستی یعنی این دست مبارکو باز می کنی زارپ می ذاری رو همه ی زنگا) . خلاصه که بابت آش و حلیم و مزاحمت و به یاد بودنت و... به تعداد زیادی ممنون. یه کمی سرم شلوغه این روزا ایشاالله حل میشه به زودی. این عباس آقا هم واقعا عجب جیگری بودها! لاقل صبر نکرده دختره شهریور امتحان بده رفوزه بشه بعد! آخه آدم که واسه تجدید خیلی ضایست زنشو طلاق بده. حالا رفوزه بشه باز یه چیزی!

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خب قبوله ولی دفعه بعد که تاخیر داشتی با ولیت بیا.
اون من نبودم که کف دستی زده اما خوب شد این شیوه رو یادم دادیا واقعا خیلی دلم می خواد امتحان کنم احساس می کنم خیلی هیجان انگیزه حیف که روم نمیشه ایندفعه که برات شله زرد آوردم میزنم.
اصلا با این پست من همه یک دل نه صد دل عاشق عباس آقا شدن

ریواسی سه‌شنبه 3 مهر 1386 ساعت 12:33

:)) من اصلا نمی تونم با این آدما دهن به دهن شم. دود از گوش و دماغم میزنه بیرون!!!!!
*
اجازه! فضولی نباشه، کارتون چیه؟

هه ولی من به شدت صبرم در مقابل آدمهای خنگ زیاده
این یکی خصوصیه میام در گوشت میگم خب؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد