دو کله پوک دور از هم

دو تا کله پوک یکی تو زادگاه گل و بلبلش ایران-تهران اون یکی تو کشور نهی نهی تک و تنها تو غربت هند - پونا

دو کله پوک دور از هم

دو تا کله پوک یکی تو زادگاه گل و بلبلش ایران-تهران اون یکی تو کشور نهی نهی تک و تنها تو غربت هند - پونا

برو بیرون عوضی

    

سلام

من نمی دونم بعضی از این آدمای کم عقل چرا به خودشون اجازه می دن راجع به چیزایی که بهشون ربط نداره نظر بدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروز یکی نشسته روبروم هی رو اعصابم باباکرم رقصیده،می پرسه از فلانی چه خبر؟؟؟؟؟ (البته بگم که من الان یکی دو سالی هست که مسائل خصوصی زندگیمو برای کسی نمی گم یعنی هرچی معلومه که معلومه هرچی هم که خصوصیه هیچ کس ازش خبر نداره چون اصولا آدما نظرات ببخشید .... میدن عصبی میشم) حالا این هی می پرسه از فلانی چه خبر؟؟؟؟؟؟؟ یکی نیست بگه بابا به توچه آخه؟؟؟؟؟؟؟ بعد یک کلمه فقط گفتم خوبه. چشمتون روز بد نبینه افتاد رو دنده ور زدن و تمومش هم نمیکرد.

اصلا بذارین یه پیش زمینه بدم:یک نفر هست که من به اندازه تمام آدمایی که تا حالا دیدم قبولش دارم و برام خیلی قابل احترامه و شدیدا به نظر من اخلاق بی نظیری داره و....

اصلا این آدم یه الگوی خوبه توی اخلاق آروم و صبور بودن زیادش چیزایی که من کمتر داشتم و الان ۳ ساله که یه کم  بیشتر یاد گرفتم.

حالا این دوست من که فقط این آدم رو دورادور میشناسه و یک بار هم دیدتش امروز نشسته اظهار فضل می کنه که آره فلانی اینجوریه و آدمی که اینجوریه اونجوری میشه و....یه تحلیل شخصیت دری وری ....تحویل من داده.

حالا منم عصبی شدم هی هیچی نمی گم این هی زر میزنه اینا به کنار داره این آدم و با دوست پسر سابقش مقایسه می کنه و هی واسه من مثالهای چرت و پرت می زنه اونم با چه کسی مقایسه می کنه آخه اگه با یه آدم حسابی مقایسه اش می کرد دلم نمی سوخت .کسی رو که نه تنها من خیلی ها قبولش دارن با کسی مقایسه می کنه که اولا فقط چند ماه تو زندگیش بوده

دوما خانوم رو پیچونده و رفته با یکی دیگه.

من اصولا عصبانیتم خیلی زود فروکش می کنه ، کم پیش میاد داد بزنم یا بدو بیراه بگم خیلی کم  اما امروز با تمام احترامی که باید برای یک دوست که مهمون هم بوده قائل می شدم فکر  می کنین چیکار کردم یه بار بهش گفتم این درست نیست راجع به کسی که کامل نمی شناسیش نظر بدی و لطفا این کارو نکن.آمااااااااااااااااااااا باز گوش نکرد هی میگه همون کاری که من در مورد.... کردم تو هم در مورد این بکن . باز می گم آخه ... جان این دو نفر اصلا باهم قابل مقایسه نیستن باز ور میزنه منم بلند شدم در رو باز کردم گفتم یک ساعته داری حرف مفت می زنی به همش گوش کردم یک ساعته بهت می گم بس کن بس نمی کنی همین الان گورتو گم کن برو بیرون عوضی هیچ وقت دیگه هم نبینمت.

وااااااااااااااااااای باید قیافه اش رو میدیدین همین جوری مات زده بود منم دم در منتظر بودم بره لباسشو پوشید و رفت بدون حتی یک کلمه حرف توقع چنین رفتاری رو نداشت اما من خیلی از رفتارم خوشحالم ازاینکه آدمای اینجوری دور و برم باشن متنفرم فضول و بی خاصیت و حرف مفت زن و عاشق خاله زنک بازی.

خلاصه من الان خیلی خوشحالم که شر یه آدم اینجوری که انرژی منفی بهم میده رو از سرم کم کردم.

خیلی غر زدم ببخشید.

اینم برای کاسپر که داره از فضولی پودر میشه:

 تو  نمیشناسیش فقط شاید اسمش رو از من شنیده باشی.

تا بعد...

نوشته viva

نظرات 8 + ارسال نظر
آرش چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 01:55 http://arashjavadi.blogsky.com

حال کردم. ولی بازم یکم گیج شدم( مثل همون قضیه ی سنت) ولی چون زیادی خصوصیه ترجیح می دم نپرسم. قرار بود به منم آش رشته بدی... چی شد پس...( انقدرم به این بچه گیر نده بذار بلاگ منو بخونه چشم و گوشش باز بشه)

من سعی کردم زیاد خصوصی ننویسم ولی بازم نشد.
شرمنده اوندفعه که حلیم آوردم نبودی تا دیروز مجبور شدم خودم همه حلیم ها رو بخورم .
این کاسپر خنگولم از وقتی من یادم میاد به گیر هیچ بنی بشری توجه نکرده و همیشه ساز خودش رو زده از نظر چشم و گوش هم صدو ده تای منو تورو میذاره تو جیبش(غششششششششششش)

ریواسی چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 03:41

سلام!
نمی دونم اگه تو موقعیتش قرار بگیرم ازم بر می آد این کار یا نه.
قبلاها مطمئنم که این کارو نمی کردم.
الآنا مطمئنم که دوست دارم همچین برخوردهای ضربتی ای با بعضی ها داشته باشم. ولی باید تو موقعیتش قرار بگیرم تا ببینم چند مرده حلاجم!

وااااااااااااااااااااای نمی دونی چقدر لذت بخشه من تا حالا این کارو نکرده بودم یعنی با یک دوست .
اما نمی دونی وقتی احساس کنی یکی فقط سعی داره آزارت بده بعد هر چی گفت سکوت کنی و ییهو بدجور حالشو بگیری چقدر آخر کار خودتو دوست داری و از کاری که کردی لذت می بری.
پیشنهاد می کنم حتما یک بار امتحان کن تنها چیزی که بعدش نداری ناراحتیه.

casper چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 10:05 http://kalepookha.blogsky.com

یعنی خط آخرو خیلی قوی اومدی چشام گرد شده بود ببینم اون کی بوده که دوست پسرش دکش کرده و نشسته داره بابای سابق منو با اون یارو مقایسه میکنه و چه جوری بمب افکن شدی و له اش کردی و و و و و و اصلا یهویی خیلی باهات حال کردم... آفرین ویوا باریکلا ویوا دیریم دیم دیدیری دیدیم دیم.... آه حالا دست دست قرو بیا آ باریکلا بیریز بیرون قرو... این کمر شاه فنره ....
اینا نشونه های شادی بود چون نمیدیدی گفتم تو هم تو جریان ریتم مغزی الانم باشی ....
دوسیت دارمممممممممم مااااااااااچ

آخه من تورو نشناسم باید برم بمیرم که فضول.
قربون اون ریتم مغزیت برم که فقط ۶ و ۸ میزنه.
دوسیت دارماااااااااااااااااااااااا

casper چهارشنبه 28 شهریور 1386 ساعت 12:28

من تب دارممممممم..... دارم میمیرم که تو از دستم راحت شی هی بهت غر نزنم، چرا وقتی آن میشی نمیای تو یاهو؟؟؟ من دلم کوچولو ...خیلی !

الهی بمیرررررررررررررررررررررررررررررررم
چی شدی ؟ چیرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من صبح قبل از رفتن سر کار آن شدم فرصت یاهو نبووووووووووووووود
الان هم تو آف هستی خب.
بووووووووووووووووووووست نمی کنم چون منم مریض می شم

someone شنبه 31 شهریور 1386 ساعت 11:29 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام

بابا انقدر سخت نگیر ..
اما خوب شاید من هم بودم همینجوری قاطی می کردم ..

به هر حال
مهم اینه که تونستی بپیچ.نیش ..

موفق باشی

به روز هستم

سلام
من به شدت از عکس العملم راضیم
ممنون

مهسا شنبه 31 شهریور 1386 ساعت 14:45 http://lolllipop.blogsky.com

فقط همین؟کتکی؟پس گردنی؟هیچی؟ای بابا

اتفاقا پررو پررو زنگ زد فچر کنم باید عکسشو برات بفرستم بقه اش با خودت(نیشخند)

rabin_hood_teh_64@yahoo.com جمعه 30 مرداد 1388 ساعت 17:02

سلام ویا . دمت گرم . بهترین کاری بود که کردی. حقش بود با اردنگی می داختیش بیرون.

[ بدون نام ] دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 15:10

حسابی صبر و آروم بودن رو از دوستت یاد گرفتی تو این سه سال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد